در آینه خاطره ، سینه ام جایگاهی درد آلود است - ادیب برومند

ساخت وبلاگ

سينه ام جز جايگاهِ آهِ دردآلود نيست
آرى اين كانون آتش خيز را، جز دود نيست
در گذرگاه جهان، كو رهروى صافى ضمير
كز غمش آينۂ خاطر، غبارآلود نيست
قلب ما خونين دلان بى غش بود چون زرّ سرخ
اين كه ما داريم، آرى قلب سيم اندود نيست
عشق را نازم كه هم درد است و هم درمان مرا
عاشق از غم گرچه رنجور است، ناخشنود نيست
هر كه را شد دامن انديشه چون دريا بسيط
در بساط همّتش انديشۂ كمبود نيست
در تعلق سود اگر خواهى، بجو كالاى عشق
ورنه زين سوداىِ بى حاصل كسى را سود نيست
تا مرا چشمى ست گريان در فراق روى دوست
گردشم جز بر كنار جوى و طرف رود نيست
يار اگر عهد و وفا را سربه سر بدرود گفت
از سر كويش مرا هرگز سر بدرود نيست
شد وفا، فرسوده كالايى به عهد ما، اديب
كز گذشت روزگارش تار هست و پود نيست

* * * * * * * * * * *

نه هر كس لاف يارى زد به محنت يار من باشد
نه آن كو دل ز من برد آشنا دلدار من باشد
ز بس خونين دلم در گلشن هستى، از آن ترسم
كه فرش سبزه در پاى تفرّج، خار من باشد
چو قايق‏رانِ دور از ساحلم، كز وحشت طوفان
نواخوانى و ره جويى، شبانگه كار من باشد
چو غم روى آورد بر من، سوى آيينه روى آرم
كه جز در وى نبينم هيچ كس غمخوار من باشد
ز دست ديده كى نالم كه گر شد آفت اين دل
كنون هر شب، پرستار دل بيمار من باشد
بنازم در دل شب، چشمك گوياى اختر را
كه گرم گفتگو، با ديده بيدار من باشد
گهى زاهد كند منعم، گهى ناصح دهد پندم
چرا هر كس به نوعى در پى آزار من باشد؟
به قصرِ رفعت آيين اميرانم، چه مى‏ خوانى؟
كه آسايشگه من، سايه ديوار من باشد
گرت آب بقا بخشند بى‏ نور صفا اى دل
بگو اين موهبت كى در خور مقدار من باشد؟
اديبا! شعرتر باشد حلاوت بخش كام دل
شكر شيرين بود، اما نه چون گفتار من باشد

ادیب برومند

داستان و مطلب های متفاوت ...
ما را در سایت داستان و مطلب های متفاوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mani-2015o بازدید : 216 تاريخ : شنبه 2 آذر 1398 ساعت: 21:21