زندگی نامه ( امیر هوشنگ ابتهاج ) - ( باباطاهر )

ساخت وبلاگ

زندگی و نامه و :

امیر و هوشنگ و ابتهاج و

امیر هوشنگ ابتهاج در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد . امیر هوشنگ ابتهاج معروف به «ه.الف سایه»، شاعر متخلص به سایه و موسیقی‌پژوه ایرانی است.ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سروده است.سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمه‌ها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره‌است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمی‌گیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزل‌های خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که می‌توان گفت تعدادی از غزل‌های او از بهترین غزل‌های این دوران به شمار می‌رود.سایه در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعهٔ «شبگیر» پاسخ‌گوی این اندیشهٔ تازهٔ اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی باارزشی پدید می‌آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود.

مجموعه های شعر سایه:نخستین نغمه ها ، سراب ، سیاه مشق ، شبگیر ، رمین ،چند برگ از یلدا ، تا صبح شب یلدا ، یادگار خون سرو ، ناسیان و ...

نمونه اشعار :

شبی که آواز نی تو شنیدم     
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم

نشانه‌ای از نی و نغمه ندیدم
توای پری کجایی؟ که رخ نمی‌نمایی
از آن بهشت پنهان، دری نمی‌گشایی

من همه جا، پی تو گشته‌ام
از مه و مهر، نشان گرفته‌ام
بوی تو را، ز گل شنیده‌ام

دامن گل، از آن گرفته‌ام
توای پری کجایی؟ که رخ نمی‌نمایی
از آن بهشت پنهان، دری نمی‌گشایی

دل من، سرگشته تو
نفسم، آغشته تو
به باغ رؤیاها، چو گلت بویم

در آب و آئینه، چو مهت جویم
توای پری کجایی؟
در این شب یلدا، ز پی‌ات پویم

به خواب و بیداری، سخنت گویم
توای پری کجایی؟
مه و ستاره درد من می‌دانند

که همچو من پی تو سرگردانند
شبی کنار چشمه پیدا شو

میان اشک من چو گل وا شو
توای پری کجایی؟ که رخ نمی‌نمایی
از آن بهشت پنهان، دری نمی‌گشایی

 

باباطاهر و :

باباطاهر همدانی معروف به بابا طاهر عریان، عارف، شاعر و دوبیتی‌ سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) بوده‌است. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته می‌داده‌اند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده ‌است. مقبره باباطاهر درشهر همدان قرار دارد ونزدیک بقعه امامزاده حارث بن علی واقع است.او پس از ۸۵ سال زندگی وفات یافته‌است.اشعاری که از بابا طاهر باقی است رباعیاتی است که به لهجه لری (برخی معتقدند ترانه ‌ها یا دو بیتی‌های باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف و به لری سروده شده‌است و برخی از محققان زبان وی را راژی و یا راجی و رازی دانسته‌اند که از گویش‌های قدیمی اهالی ری هستند)سروده شده است. با خواندن این اشعار متوجه می شویم که او با سخن بسیار روان وساده وبی پیرایه خود نیکو کاری، خیر خواهی واحسان وترک ظلم وستم به خلق را به خوبی بیان کرده ، او عشق وایمان ودلباختگی خود به مذهب شیعه وتوسل به ائمه اطهار وتضرع به درگاه خدا را چنان باجاذبه بیان می کند که خواننده از خواندن رباعیات خسته نمی شود وناله جانسوز طاهر یکی ازانوار عشق الهی است که درکلمه به کلمه اشعار او این انوار را می بینیم وسوزش وآتش آن را حس نمی کنیم.از باباطاهر مجموعه ای از سخنان او به زبان عربی باقی است که در آن عقاید عرفانی را در علم ومعرفت وعبادت بیان کرده است و همچنین مجموعه ای، شامل سروده هایش از او به یادگار مانده است.

نمونه اشعار :

عـــــزیــزان مـــوســـم جوش بهــاره
چمن پر سبزه صحرا لاله زاره
دمی فرصت غنیمت دان درین فصل
که دنیـــــای دنی بی اعتباره

* * * * * * * *

دلا خوبـــان دل خونیــــن پســـندند
دلا خون شو که خوبان این پسندند
متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست
گروهــــی آن گروهی این پســـندند

* * * * * * * *

هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقیــــن از بند و از زنـــدان نترســـد
دل عـــاشـــــق بــود گــــرگ گرســـنـه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد

داستان و مطلب های متفاوت ...
ما را در سایت داستان و مطلب های متفاوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mani-2015o بازدید : 192 تاريخ : يکشنبه 2 دی 1397 ساعت: 11:43