ایران باستان : تاریخی چند هزار ساله

ساخت وبلاگ

بخش دوم 

کوروش در دوران حکومت خود پیروزی های بسیاری بدست آورد . او توانست بابل ( عراق امروزی ) و لیدی ( ترکیه ) را تصرف کند و قلمروی ایران را از خلیج فارس تا دریای مدیترانه گسترش دهد.

قلمروی ایران در زمان کوروش

کوروش مرد و پادشاهی عاقل بود و با مردم خودش و سرزمین هایی که فتح کرده بود با عدالت و نرمی برخورد می کرد. ( این موضوع یکی از موضوعاتی  است که بر روی منشور کوروش حک شده است )

بعد ها پس از مرگ کوروش پادشاهان دیگری آمدند که معروف ترین آنان داریوش بود. وقتی که داریوش به حکومت رسید به دلیل پادشاهی بد پادشاهان قبلی در بیشتر مناطق سرزمین های فتح شده هخامنشیان شوروش و جنگ شده بود.

داریوش با تمام  توان خود با تمام شورشیان جنگید و یکی یکی آنان را نابود کرد و حکومتش را دوباره قدرتمند کرد. پس از پیروزی داریوش او دستور داد که مجسمه ای بزرگ او را بر دامنه کوه بیستون حک کنند به طوری که آیندگان از قدرت و دانایی او آگاه شوند. به طور کلی در زمان داریوش و کوروش قلمروی جغرافیایی هخامنشیان بیشتر کشور های مهم را در بر می گرفت و به همین دلیل می توان حکومت هخامنشیان را  اولین امپراتوری جهان  یاد کرد

بعد ها پس از گذر زمانی طولانی جنگ های متعددی بین ایران و یونان رخ داد ( یونان بعد ها به روم شرقی تبدیل می شود ) در یکی از این جنگ ها هخامنشیان توانستند آتن ( پایتخت یونان ) را به مدت کوتاهی تصرف کنند.

(هخامنشیان پس از تصرف آتن تمام خیابانان آن را آتش زدند و تمام آثار برجسته و هنری را نابود کردند به همین دلیل پس از فتح تخت جمشید آن را به آتش می کشدند )

مدتی بعد ، فرماندهی به نام اسکندر مقدونی  در یونان به قدرت می رسد و دوباره به عنوان انتقام با سپاهی به ایران حمله می کند. سپاه هخامنشیان به دلیل جنگ های بسیار و متعدد ضعیف شده بود برای همین  اسکندر توانست در چند جنگ پشت سر هم ایران را فتح کند.

اسکندر علاوه بر ایران و مصر نیمی از هندوستان را هم فتح کرده بود و در سن جوانی در اوج کشور گشایی به دلیل بیماری درگذشت.

تنها مجسمه واقعی از چهره اسکندر

پس از مرگ اسکندر قلمروی پهناور او میان سردارانش تقسیم شد و ایران به دست سُلوکوس  افتاد و او سلسله سُلوکیان را  تاسیس کرد.

ایرانیان سُلوکیان را بیگانه می دانستند و با آنان مخالف می کردند و در همین زمینه شورش های بسیاری سر می گرفت. بعد ها مردی به نام اشک یا ارَشَک از قوم پارت ها تمام ماد های باقی مانده و پارس ها و پارت ها را باهم متحد می کند و با سُلوکیان به جنگ میرود . رفته رفته سُلوکیان به دلیل اختلافات میانشان ضعیف شده بودند و پس از چند جنگ از ایران بیرون رانده می شوند. سپس جانشیان اشک سلسله اشکانیان را به وجود می آورد.

( نام اشکانیان به دلیل  نام اشک بوده است )  اشکانیان  در زمان مهرداد دوم بیشترین قدرت را بدست می آوردند و بسیار قدرتمند می شوند و چندین قرن در مقابل سپاه رومیان ایستادگی می کنند و اجازه تصرف ایران را به آنها نمی دهند.

آخرین حکومت قبل از اسلام حکومت ساسانیان بودند که توسط اردشیر بابکان تاسیس شده بود . او در مقابل اشکانیان شورش کرده و آنان را نابود می کند.

مهم ترین پادشاه ساسانیان شاپور اول بود که توانست والریانوس امپراتور روم را شکست دهد.

در زمان هخامنشیان و پادشاهی های بعدی پادشاهان ،خودشان را نماینده اهورا مزدا می دانستند ( اهورا مزدا : خدای یگانه زرشت بود ) و معتقد بودن که اهورا مزدا آنان را پادشاه کرده و از آنان حمایت می کند و فقط در صورتی که به مردم ظلم کنند حمایت اهورایی از آنها گرفته می شود و بزرگان زرتشت می توانند آنان را بر کنار کنند.

ولی در طول تاریخ توسط پادشاهان مخصوصا در زمان ساسانیان ظلم های بسیاری شد ولی هیچگاه کسی برکنار یا عزل نشد. در زمان ساسانیان طبقه بندی شدیدی وجود داشت که مردم را به چند گروه : اشراف زادگان و مردم عادی و فقیر تقسیم  می کردند  و مردم عادی می بایست در هنگام روبه رو شدن با اشراف زادگان زانو بزنند و چندین برابر اشراف زادگان مالیات بدهند و اجازه تحصیل و درس خواندن نداشتند و تا تمام عمر حتی پسرانشان و پسران آنان باید بی سواد می ماندن و همان کار پدرانشان را می  کردند و هیچ فردی نمی توانست از طبقه متوسطه و فقیری به اشراف زادگی برسد و در سپاه جزو سواره نظام باشند و کسی که از اول دهقان بود تا آخر عمر خودش و پسرانش نیز باید دهقان بماند، در صورتی که اشراف زادگان مالیات نمی دادند و یا به مقدار بسیار کمی مالیات می دادند و  در کاخ ها زندگی می کردند و اجازه تحصیل داشتند و در سپاه ها نقش فرمانده ها یا سواره نظام را داشتند و می توانستند همه کار هایی که برای یک فرد طبقه متوسطه و فقیر رویا بود را به راحتی انجام بدهند.

بعد ها در دوران پایانی ساسانیان این روش بسیار اوج گرفت و همه بزرگان زرتشت نیز همراه پادشاهان بودند و مردم از آنان خسته شده بودن ، که متوجه شدند در آن طرف سرزمینشان اعراب مسلمان با سپاهی بسیار ضعیف به ایران حمله کرده اند بنابراین ایران با سپاهی قوی و قدرتمند تر از هر سپاه دیگری ، با سلاح و ابزار های روز آن موقع به سوی اعراب می رود ولی سپاه که از مردم تشکیل شده بود هیچ انگیزه ای برای جنگیدن نداشتند و به همین دلیل سپاه و ارتش بزرگ ایران که از همه سپاهیان آن موقع قوی تر بود در دو جنگ شکست میخورد و اعراب ایران را فتح می کنند و تمام ثروت و زنان ایران را به عربستان می برند.

این گونه تاریخ قبل از اسلام به پایان می رسد و تاریخی جدیدی از ویژگی ها و اتفاق ها ساخته می شود.

منبع : کتابی نوشته آلیسون هنگ -  ویکی پدیا - کتابی به  نوشته جرج رالیات

برای دانلود PDF این فایل روی این متن کلیک کنید.

داستان و مطلب های متفاوت ...
ما را در سایت داستان و مطلب های متفاوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mani-2015o بازدید : 199 تاريخ : سه شنبه 21 فروردين 1397 ساعت: 22:20