زندگی نامه آگوتا کریستف
کتاب بزرگ 1 و 2
آگوتا کریستف در ۳۰ اکتبر ۱۹۳۵در مجارستان به دنیا آمد و در سال ۱۹۵۶ در پی انقلابهای ضدکمونیستی به سوئیس مهاجرت کرد. وی بعد از انتشار اولین رمانش «دفتر بزرگ» در سال ۱۹۸۶ توسط ناشر معتبر فرانسوی (Seuil) به شهرت رسید و این رمان جایزه کتاب اروپایی(Adele) را برایش به ارمغان آورد. آگوتا کریستف در ۱۹۹۲ جایزه کتاب انتر را برای کتاب «سومین دروغ» دریافت کرد و در سال ۲۰۰۱ به عنوان برنده جایزه ادبی «گوتفرید کلر» کشور سوییس برگزیده شد. آگوتا کریستف ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۱ میلادی در ۷۵سالگی در نوشاتل سوئیس سالگی درگذشت.
آثار آگوتا کریستف:
دفتر بزرگ، مدرک، سومین دروغ، فرقی نمیکند، زبان مادری، دفتر بزرگ، جان و جو
دفتر بزرگ یک :
چرا یونیفورم ندارید؟ همه ی مردهای جوان یونیفورم دارند. همه شان سربازند.
- من نمی خواهم سرباز باشم.
نمی خواهید با دشمن بجنگید؟
- نمی خواهم با هیچکس بجنگم. من دشمنی ندارم. می خواهم برگردم خانه ام...
- من هنگم را بی اجازه ترک کرده ام. فرار کرده ام. من سرباز فراری هستم. اگر پیدایم کنند تیرباران می شوم یا دارم می زنند.
می پرسم:
مثل یک قاتل؟
- آره دقیقاً مثل یک قاتل
و با این همه نمی خواهید کسی را بکشید. فقط می خواهید برگردید خانه تان؟
- آره، فقط می خواهم برگردم خانه ام.
دفتر بزرگ دو :
چهار تا تخته آماده میکنیم. محل خوبی را لب مرز پیدا میکنیم که خطر کمتری دارد.
همه چیز را آنجا چال میکنیم. به سراغ پدر میرویم. مدارکش را از او میگیریم که در صورت دستگیری قابل شناسایی نباشد. اگر شناسایی شود ما که بچههایش هستیم در خطر میافتیم. مدارکش را میسوزانیم...
بله، راهی برای گذشتن از مرز وجود دارد: راهش این است که جلوتر از خودت کس دیگری را از آن بگذرانی. پدر را با دو تخته فرار میدهیم. خودمان با شکم روی زمین دراز میکشیم و انگشت در گوشمان میکنیم و دهانمان را برای انفجار احتمالی باز میکنیم. انفجار رخ میدهد. یکی از ما با دو تخته و پارچه جواهرات به سراغ پدر روی مانع دوم میرود. پا جای پدر میگذارد و از روی جنازه او رد میشود و با دو تخته خود را به آنطرف مرز میکشاند. دیگری که می ماند به خانه مادربزرگ برمیگردد.
داستان و مطلب های متفاوت ...
ما را در سایت داستان و مطلب های متفاوت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mani-2015o بازدید : 267 تاريخ : سه شنبه 30 مرداد 1397 ساعت: 21:57