لیودمیلا پاولچنکو
او موفقترین تکتیرانداز زن در تاریخ است. در سال 1916 در شهر کوچکی در اوکراین متولد شد. در 14 سالگی به یک سازمان شبهنظامی ورزشی پیوست و تیراندازی را آموخت. در سال 1941 با ورود نیروهای آلمانی به شوروی، خواست به ارتش بپیوندد اما به دلیل زن بودن اجازه ورود نیافت. اما سماجتش سبب شد به یک دوره آزمایشی راه پیدا کند که خیلی راحت دو سرباز آلمانی را کشت. بدین ترتیب وارد ارتش سرخ شد. در 75 روز اول جنگ، با کشتن 187 سرباز آلمانی به یک تکتیرانداز مهیب مشهور شد. هرروز به چهره شناختهتری تبدیل میشد؛ آنقدر که آلمانیها پشت بلندگو او را خطاب قرار داده و پیشنهاد دادند به آنها بپیوندد. لیودمیلا در کارنامه خود 309 شلیک موفق دارد که او را به موفقترین تکتیرانداز تاریخ تبدیل میکند.
ویرجینیا هال
او موفقترین جاسوس زن در تاریخ آمریکا است. در سال 1906 متولد شد و استعداد خارقالعادهای در آموختن زبان داشت. در بیستسالگی برای تحصیل از پاریس به وین رفت و امیدوار بود در سرویس خدمات خارجی کار کند. اما در سال 1932 براثر یک حادثه پایش را از دست داد و یک پای چوبی جایگزینش شد. دیگر شانسی برای فعالیتهای دیپلماتیک نداشت. پس از وقوع جنگ جهانی دوم داوطلبانه وارد SEO شد و در استفاده از سلاح، ارتباطات، فعالیتهای امنیتی و مقاومت آموزش دید. معلولیت به او ظاهر سادهای داد که سبب شد یکی از موفقترین جاسوسهای فرانسه شود. گشتاپو آلمان از دستش به ستوه آمد و "بانوی لنگان" را وارد فهرست تحت تعقیبترین افراد کرد.
نانسی ویک
او در سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا در امور جاسوسی و خرابکاری آموزش دید و در جنگ جهانی دوم بهعنوان مدیر عملیات ویژه بریتانیا خدمت کرد. او استعداد عجیبی در فرار از اسارت داشت و نازیها لقب "موش سفید" را به او دادند. او از چهار روز اسارت و بازجویی گشتاپو جان سالم به در برد و 200 خلبان متفقین را از افتادن در چنگال نازیها نجات داد. نانسی بارها در حین توزیع سلاح، پول و کتاب کد امنیتی از چنگال نازیها گریخت. یک حمله به مقر گشتاپو در مونلوسون را رهبری کرد که 38 آلمانی کشته شدند. او بدون سلاح نیز تا همین حد مرگبار بود. بنا به گزارشها در یک حمله یک سرباز آلمانی را با دستخالی کشت تا زنگ هشدار بلند نشود.
ماریا اوکتیابرسکایا
زمانی که همسرش در مبارزه با نازیها کشته شد، ماریا تمام اموالش را فروخت تا یک تانک T-34 بخرد. تا سال 1942، او تنها همسر یک افسر شوروی بود. اما باخبر مرگ همسرش خشم وجودش را فراگرفت و به فکر انتقام افتاد. تانک را به دو شرط به ارتش سرخ اهدا کرد: اول اینکه تانک "همسر مبارز" نامیده شود و دوم اینکه خودش آن را براند. با درخواستش موافقت شد. در اولین نبرد، مسلسلها و تیربارهای دشمن را نابود کردند. زمانی که تانک آسیب میدید، در میان رگبار گلولهها از تانک بیرون میرفت و آن را تعمیر میکرد. دریکی از نبردها زخمی شد، اما دو ماه بعد با تانکش وارد میدان نبرد شد. اما این بار زمانی که در حال تعمیر تانک بود، گلوله به سرش اصابت کرد. پس از مرگش جایزه قهرمان اتحاد جماهیر شوروی به او اهدا شد.
خوتولون
او نبیرهی چنگیز خان بود و عملکرد داخلی ارتش را از پدرش آموخت. برای ازدواجش شرط گذاشت: گفت با مردی ازدواج میکند که او را در مسابقه کشتی شکست دهد. اما هر مردی که از او شکست بخورد باید یک اسب به او میداد. از این طریق 10 هزار اسب به دست آورد. مارکوپولو خوتولون را یک جنگجوی فوقالعاده توصیف کرده که همانند شاهینی که یک مرغ را شکار میکند، دشمنانش را از بین میبرد.
داستان و مطلب های متفاوت ...
ما را در سایت داستان و مطلب های متفاوت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mani-2015o بازدید : 196 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 2:58