پرواز : مناظره زندگی

ساخت وبلاگ

در پیله تا به كی بر خویشتن تنی؟

ـ پرسید كرم را مرغ از فروتنی ـ

تا چند منزوی در كنج خلوتی،

در بسته تا به كی، در محبس تنی؟

در فكر رستنم ـ پاسخ بداد كرم ـ

خلوت نشسته ام زینروی منحنی.

فرسوده جان من از بس به یك مدار

برجای مانده ام چون فطرت دنی.

همسال های من پروانگان شدند

جستند از این قفس، گشتند دیدنی.

یا سوخت جانشان دهقان به دیگران،

جز من كه زنده ام در حال جان كندنی.

در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ

یا پر برآورم بهر پریدنی

اینك تو را چه شد كای مرغ خانگی!

كوشش نمی كنی، پری نمی زنی؟

پا بنده ی چه ای؟ وابسته ی كه ای؟

تا كی اسیری و در حبس دشمنی؟

* * * * * *

فکر را پر بدهید...

و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر

 فکر باید بپرد 

برسد تا سر کوه تردید

و ببیند که میان افق باورها

کفر و ایمان چه به هم نزدیکند

فکر اگر پربکشد...

جای این توپ و تفنگ، این همه جنگ

سینه ها دشت محبت گردد

دست ها مزرع گل های قشنگ

 فکر اگر پر بکشد 

هیچ کس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست

همه پاکیم و رها ...

همه یک نقطه پایان تفکر داریم

"اسم آن هست خدا"

علی اسفندیاری ( نیما یوشیج )

 

داستان و مطلب های متفاوت ...
ما را در سایت داستان و مطلب های متفاوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mani-2015o بازدید : 195 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 18:32